کد مطلب:318399 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:221

گفتار ششم




از تبعید امام خمینی قدس سره تا پیروزی انقلاب اسلامی

مقدمه



با تبعید حضرت امام خمینی فصل نوینی از تاریخ مبارزه حق طلبانه ملت مسلمان ایران آغاز شد؛ چرا كه از سال 1341 به بعد حوزه علمیه قم و عموم مردم ایران، امام خمینی را به عنوان قائد و رهبر نهضت می شناختند و اكنون با تبعید رهبر انقلاب، در ظاهر ضربه سختی به نهضت مردم مسلمان و به پاخواسته ایران وارد آمد. در این گفتار به دوران تبعید امام خمینی تا پیروزی انقلاب به اختصار پرداخته می شود.



اعتراض آیات عظام و علما نسبت به تبعید امام خمینی



همزمان با تبعید امام خمینی، اعلامیه ها و تلگرافهای مراجع تقلید حوزه علمیه قم، مشهد و عتبات عالیات آغاز شد. آیت الله مرعشی نجفی در اعلامیه ای خطاب به مسلمانان ایران و جهان از مصائبی كه حوزه علمیه قم و روحانیت به آن دچار است، خبر می دهد و از شكسته شدن حریم منزل خود هنگامی كه مأمورین برای دستگیری حاج آقا مصطفی آمده بودند، اعمال رژیم را محكوم می كند و در ادامه می افزاید:



«... ننگ نیست كه اجانب مصون باشند و آیت الله خمینی را به بیگانگان بسپارند؟... مراجع وقت در مواقع حساس خطر، ملت مسلمان ایران را متوجه ساخته و هرگز از امر به معروف و نهی از منكر سكوت نخواهند كرد...».(1)



در فرازی از تلگراف آیت الله میلانی به آیت الله مرعشی آمده است:



«... عجبا نسبت به معظم له كه یكی از مراجع تقلید و مصونیت قانونی دارند و از شخصیتهای بزرگ اسلامی می باشند، تهمتهای ناروایی می زنند و بی احترامی می نمایند. اولیای این گونه امور بدانند ایشان تنها نیستند، بلكه لسان ناطق همه مجامع روحانی و دینی هستند و گفته ایشان كلام حق و حقیقت است...».(2)



همان گونه كه شاه در دیدار با نماینده روحانیان مهاجر در تهران در مورد امام خمینی گفته بود كه ایشان را نمی كشم تا امام زاده ایی به وجود آید، اما او را لجن مال می كنیم. پس از تبعید حضرت امام، مطبوعات سخیف ترین و نارواترین هتاكیها و اهانتها را نسبت به ایشان مرتكب شدند؛ به گونه ای كه موجب اعتراض مردم و مراجع را گردید؛ به طوری كه آیت الله مرعشی نجفی در اعلامیه ای یادآور شد:



«... بعد از این همه خدمات... جای این بود كه این مطبوعات شروع به هتاكی بكنند؟ شما را به خدا این جراید كثیرالانتشار دنیا را ملاحظه بفرمایید! ببینید در كدام جریده ای از جراید، در كدام مملكتی از ممالك اسلامی باشد یا غیر اسلامی نسبت به روحانیین این هتاكیها كه در مطبوعات می بینید، جایی دیده می شود؟ مراجعه كنید هیچ جا سراغ نداریم این تجری و این هتاكی كه در مطبوعات نسبت به این سلسله جلیله دیده می شود. عرض كردم نسبت به شخص ایشان تنها نیست، این هتاكی به همه است، فرقی ندارد... اینقدر انسان بی انصاف! هتاكی نماید از یك مقام منیع روحانیش؟... اگر هم بر می گردی اعتراض می كنی كه مطبوعات چرا چنین می نویسند؟ می گوید: آقا نظر شخصی خودشان را نوشته اند! آقاجان! اگر نظر شخصی آزاد است، پس چرا نظر من سید آزاد نیست؟... تا حرف هم می زنی مجرمی! تبعید است، حبس و شكنجه است... و تعبیر بكنید به ستون پنجم از یك سید محترمی مثل آیت الله خمینی؟... آقازاده ایشان را بیایند از منزل بنده ببرند؟ این منزلها یك وقتی مأمن و ملجأ مردم بوده است... مسلسل بیاورند در منزل بنده؟! آخر مگر من جنگ داشتم؟... او را به این شكل ببرند؟ از دیوار بیایند بالا؟! چه گذاشتند برای كسی؟...».(3)



در فرازی از پاسخ آیت الله مرعشی به تلگراف آیت الله میلانی آمده است:



«... همه می دانند كه عالم روحانیت و مراجع عظام اولین حامی و پشتیبان مبانی دین و استقلال و تمامیت ارضی مملكت بوده و در ادوار حساس مملكت اسلامی و شیعه ایران را از ورطه سقوط و افتادن به دست بیگانگان نجات داده اند...».(4)



آیات عظام گلپایگانی، مرعشی، میلانی، حكیم، خویی(5) و آقایان حاج سید حسن طباطبایی، سید كاظم شریعتمداری و سید محمدصادق روحانی(6) با شیوه های گوناگونی از جمله تلگراف، اعلامیه و نامه، ضمن تأیید امام خمینی از تبعید ایشان اظهار تأسف نمودند. و به تعبیری امام خمینی را نه تنها زبان گویای روحانیت، بلكه بیان كننده خواسته های واقعی همه مسلمین معرفی می كنند...



نقش اساتید و فضلای حوزه علمیه در استمرار نهضت



رژیم پهلوی هنگامی كه استمرار حكومت را در خاموش كردن كانون مخالفت با خود، یعنی حوزه علمیه قم یافت، با حمله به فیضیه، دستگیری و زندانی نمودن مشعل دار هدایت و رهبری نهضت و كشتار هولناك مردم در قیام 15 خرداد و سرانجام با تبعید امام خمینی، از هرگونه ارعاب یا تهدید و هتاكی و شایعه پراكنی فروگذار نكرد، تا بار دیگر با وادار ساختن حوزه علمیه قم به سكوت، خود را از بیم سقوط نجات دهد. در چنین شرایطی كه استبداد با توسل به انواع شیوه های ارعاب و تهدید و نفوذ سعی در استقرار یك نظام توتالیتیاریستی خشن و بی رحم داشت، نسل پرورش یافته در مكتب و مرام امام خمینی در غیاب او، برای استمرار حركتی كه او آغاز كرده بود، پا به میدان گذاشتند و برای شكستن جو ارعاب و وحشت و امیدوار ساختن نسل جوان حوزه علمیه قم، و زنده نگاه داشتن افكار عمومی به ادامه راه امام خمینی، در آستانه فرا رسیدن ماه رمضان و ایام تبلیغی پس از تبعید امام و شرایط پیش آمده كه بار دیگر ارتباط حوزه علمیه قم با مردم در اقصا نقاط كشور برقرار می شد، 32 نفر از اساتید و فضلا با تنظیم نامه ای خطاب به آیات عظام میلانی و مرعشی چنین نوشتند:



«بسم الله الرحمن الرحیم



پس از اهدای سلام به عرض عالی می رساند نظر به اینكه ماه مبارك رمضان در پیش است و طلاب و محصلین حوزه علمیه قم برای ترویج و تبلیغ عازم مسافرت هستند، پیوسته به این جانبان مراجعه كرده، سؤال می كنند: چنانچه از طرف دولت تضییقاتی نسبت به مسایل روز و هدف عالی روحانیت و تجلیل از مقام حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مدظله واقع شود، وظیفه چیست؟



لازم دانستیم از مراجع عالیقدر كسب تكلیف كنیم. مستدعی است حضرت عالی صریحاً وظیفه را تعیین فرمایید. ادام الله ظلهم.



مهدی الحسینی الروحانی، ربانی شیرازی، ناصر مكارم، علی مشكینی، حسینعلی منتظری، محمد محمدی، عبدالعظیم محصلی، سید محمدرضا سعیدی، محمد مفتح، ابراهیم امینی، حسین تقوی، علی اكبر مسعودی، عبدالله جوادی، احمد آذری قمی، احمد جنتی، ابوالقاسم خزعلی، حسین شب زنده دار، حسین نوری، هاشم تقدیری، محمدحسین مسجدجامعی، محمدتقی مصباح، سید جلال الدین طاهری، محمد موحدی، لنكرانی، صالحی نجف آبادی، سید محمدباقر ابطحی، جعفر سبحانی، مهدی الحائری، سید یوسف تبریزی، قدوسی، سید حسن طاهری، علی قدیری».(7)



حمایت مراجع از پی گیری مبارزه



پاسخ آیت الله مرعشی نجفی كه نمادی از مرجعیت و بیان كننده دیدگاه حوزه علمیه قم است، رسالتی را كه این مركز جهان تشیع در دوران تبعید امام خمینی بر دوش دارد ترسیم می نماید:



بسم تعالی



«در خصوص وظیفه گویندگان گرام و آقایان عظام كه سؤال فرموده اید، البته متوجه اید كه در این مورد پس از تبعید المجاهد فی سبیل الله حضرت مستطاب آیت الله خمینی دامت بركاته چه در منبر شفاهاً و چه در منشورات كتباً گفته و نوشته ام و در آنجا به طور صریح و مشروح هدف و دو وظیفه را شرح داده ام. مجدداً نیز تذكر می دهم كه وظیفه روحانیون و خدام شرع انور این است كه مردم را به وظایف دینی خود آشنا نموده و احكام الهیه را مشروحاً بیان فرمایند و مناسب است بالخصوص كه ماه مبارك رمضان در پیش می باشد، به مفاد آیه شریفه فلولا نفر من كل فرقة طائفة لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرونو آیه مباركه كنت خیر امة اخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و حدیث شریف، «اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه»رفتار نمایند. و البته، این معنی را با منطقی محكم و مستدل و با مراقبت آرامش و جلوگیری از انقلاب و شورش بیان نمایند و مصالح و مفاسد و انواع تضییقات كه بر عموم طبقات بالاخص جامعه روحانیت وارد شده تذكر دهند.



امید است مؤمنین هم كماكان به پشتیبانی خود از اهداف مقدسه روحانیت كه عبارت از اجرای قوانین دین و مذهب است، ادامه دهند... و ان شاءالله تعالی عموم آقایان خطبا و محصلین علوم دینیه و برادران دینی در این ماه عزیز جهت گرفتاری عمومی بالاخص استخلاص حضرت آیت الله خمینی دامت بركاته از دعا مضایقه نفرمایند. (حسبنا الله و نعم الوكیل نعم المولی و نعم النصیر)



حرره الراجی شهاب الدین الحسینی المرعشی النجفی عفی عنه



فی 27 / شعبان / 1384».(8)



آیت الله میلانی در جواب لزوم استمرار اهداف تعیین شده از طرف حضرت امام خمینی قدس سره یادآور می شود:



«... مراتب فضل و تقوا و دلسوزی شما آقایان فضلا و مدرسین نسبت به مقررات اسلامی همین اقتضا دارد كه نسبت به آینده این مملكت بیدار بوده و با روشن بینی كامل طلاب محترم را رهبری نمایید... به وظیفه ای كه آقای آیت الله خمینی برای اهل علم معین فرموده اند، توجه دارید... و به مردم هدف روحانیت را كه عظمت اسلام و اجرای قوانین آن به صورت كامل و جلوگیری از دخالت بیگانگان و عمّال آنان در مقدرات این كشور شرح داده و گفته شود، هیچگاهی روحانیت شكست نخورده و نمی خورد و از اهداف عالیه خود دست بر نمی دارد... صریحاً بازگشت آقای آیت الله خمینی را مسئلت نمایند...».(9)



آیت الله خویی در پی انتصاب امیر عباس هویدا به نخست وزیری طی تلگرافی به او اعلام می دارد:



«... شما بر ملتی حكومت می كنید كه مسلمان و معتقد به قرآن است و برای قانونی كه مخالف اسلام باشد، ارزشی قائل نیست. بایستی عواطف و مقدسات و شخصیت آنها را در نظر گرفته و از جَریحه دار ساختن قلوب و پیمودن راهی برخلاف رأی قاطع ملت مسلمان خودداری نمایید.



انتظار می رود با بر طرف ساختن نفوذ صهیونیست و الغای قوانین مخالف شریعت اسلام و ارجاع حضرت آیت الله آقای خمینی، عالم روحانیت و قلوب مسلمانان جهان را مسرور سازید».(10)



اظهار مخالفت فضلا و طلاب حوزه علمیه قم با رژیم پهلوی



رژیم از یك سو با شدت تمام نسبت به مخالفتهای حوزه علمیه قم واكنش نشان می داد كه حمله به مدرسه فیضیه، دستگیری امام خمینی، و بسیاری از روحانیان و حتی كشتار 15 خرداد و تبعید امام خمینی نمونه هایی از عزم راسخ رژیم برای رویارویی و به سكوت كشاندن حوزه علمیه قم بود. در چنین شرایطی اساتید و فضلای حوزه علمیه قم با ارسال نامه ای به آیات عظام میلانی و مرعشی، نقش مهمی را در استمرار نهضت برعهده گرفتند، پس از آن علاوه بر اظهارنظر مراجع نسبت به پیشامدها، شاهد موضع گیری بسیاری از مدرسان و علمای طراز دوم حوزه علمیه قم و حتی شاهد اطلاعیه ها و بیانیه های طلاب حوزه علمیه قم می باشیم.



جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم، با ارسال نامه ای به هویدا، چنین نوشتند:



«... طبقات مختلف كشور بالخصوص علمای اعلام و بالاخص حوزه علمیه قم كه مركز هدایت و پرورش كشور است، منتظرند كه هرچه زودتر به وضع موجود خاتمه داده شود و مخصوصاً در اسرع اوقات، رهبر شیعیان، مرجع عالیقدر، حضرت آیت الله العظمی آقای خمینی مدظله علی رئوس المسلمین را به قم عودت داده و سایر علما و دانشمندان، اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان و اصناف، تجار و متدینین را آزاد نموده و بیش از این نسبت به احساسات پاك و گرم مردم بی اعتنایی نشود».(11)



به منظور اعتراض به ادامه تبعید امام خمینی، نامه های متعددی توسط فضلای كرمان، آذربایجان، اصفهان، زنجان، اشكور، خرم آباد، خمین و اراك، شیراز، طالقان و قم به امیر عباس هویدا نوشته شد.(12)



این نامه های متعدد كه هركدام از سوی تعداد زیادی از فضلا و طلاب حوزهعلمیه قم، به نخست وزیر نوشته شده بود، حاكی از رشد سیاسی و ایجاد روحیه خودباوری نسل جوان حوزه علمیه قم است كه هر كدام به گونه ای برای روشن نگاه داشتن مشعل هدایت در حوزه علمیه قم، بدین وسیله مخالفت خود را با تصمیمات رژیم اعلام می نمودند.



با تغییر محل تبعید امام خمینی، بار دیگر شور، تحرك و همبستگی بیشتری نه تنها در حوزه علمیه قم پدید آمد، بلكه پیوند بیشتری بین حوزه علمیه قم و عتبات عالیات و روحانیان سراسر كشور، به وجود آورد، از جمله: تلگرافهای آیت الله مرعشی به آیات عظام حكیم، خویی و شاهرودی كه بدین مضمون بود:



«همانا حضرت آیت الله خمینی دامت بركاته در مجمع شما رحل اقامت افكنده است، امید است آنچنان كه از علمای بزرگ انتظار می رود در حق ایشان اقدام شود».(13)



تلگراف فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم و نامه طلاب حوزه علمیه قم و علمای شهرستانها بدین مناسبت، نشان از پدید آمدن نیروهایی است كه حوزه علمیه قم می تواند در مواقع لازم، این پتانسیل بالقوه را به كارگیرد.



اطلاعیه هایی كه در طی سالهای 49 - 1345 تحت عنوان حوزه علمیه قم، طلاب حوزه علمیه قم، مدرسین و محصلین حوزه علمیه قم، علی رغم دستگیریها و زندانها و شكنجه ها و شهادت افرادی همچون آیت الله سید محمدرضا سعیدی، انتشار می یافت، مؤید مخالفت طیف قابل توجهی از نیروهای حوزه علمیه قم با رژیم پهلوی است.(14)



فضلا و طلاب حوزه علمیه قم طی سالهای 56-1349 كه تحت شدیدترین مراقبتهای امنیتی بودند، با اطلاعیه های مختلف با نامهای روحانیون مترقی حوزه علمیه قم، پاسداران نهضت مقدس روحانیت، دانشجویان ضد استعماری حوزه علمیه قم، حوزه علمیه قم، روحانیون مترقی قم، نهضت روحانیت حوزه علمیه قم، روحانیون مبارز قم، روحانیون آگاه حوزه علمیه قم، روحانیون مبارز ایران خارج از كشور، روحانیون مبارز ایرانی و حزب ملل اسلامی، طلاب حوزه علمیه قم، طرفداران راستین قرآن و عترت، روحانیون حوزه علمیه قم، دانشجویان علوم دینی حوزه علمیه قم، روحانیون مبارز ایران به مناسبتهای مختلف با صدور اعلامیه مخالفت خود را با سیاستهای رژیم اعلام می داشتند.*(15)



حادثه 17 خرداد مدرسه فیضیه



در سالهای اختناق و زندان و تبعید، هر سال بزرگداشت شهدای 15 خرداد سال 1342 مدرسه فیضیه برگزار می شد. در سال 54، امام خمینی طی بیانیه ای ضمن تحریم حزب رستاخیز، از روحانیان و طلاب خواست تا خاطره 15 خرداد را هرچه با شكوه تر برقرار سازند.



روز 15 خرداد سال 1354 مصادف با پنج شنبه بود و جمعیت قابل توجهی برای زیارت به قم آمده بودند و مدرسه فیضیه مركز تظاهرات شده بود و تا روز 16 خرداد ادامه داشت و پس از آن به محاصره نیروهای انتظامی و امنیتی درآمد و آب و برق و رفت و آمد به مدرسه قطع شد و روز 17 خرداد كماندوها به مدرسه حمله كردند و 500 نفر را دستگیر كردند و به زندان اوین فرستادند، پس از ضرب و شتم آنان، 200 نفر آزاد شدند و 200 نفر را به سربازی فرستادند. و یكصد نفر را به زندانهای از 3 تا 15 سال محكوم ساختند.



امام خمینی با صدور اعلامیه ای، حركت اخیر طلاب را به قیام 15 خرداد 1342 پیوند زد و واقعه 17 خرداد 1354 را به زنده شدن واقعه 15 خرداد 1342 تعبیر نمود. در فرازی از پیامشان آمده است:



«... ولی با همه مصیبتها بیداری ملت مایه امید است. مخالفت دانشگاه های سراسر كشور - بر حسب اعتراف شاه - و مخالفت علمای اعلام وظیفه محصلین و طبقات مختلف ملت، با همه فشارها و قلدریها، طلیعه به دست آوردن آزادی و رهایی از قید استعمار است. شركت نكردن ملت غیور در حزب فرمایشی و انتخابات خائنانه، نمونه بیداری و پیروزی است... سلام من بر مقتولین و مصدومین 15 خرداد.



سلام من بر مصدومین و مظلومین 17 خرداد.



سلام من بر طبقات اهل علم و خطبای محترم.



سلام من بر جوانان غیرتمند دانشگاه های ایران.



سلام من بر مؤمنین و مسلمین سراسر كشور كه با عدم شركت در حزب تحمیلی و انتخابات غیرقانونی مشت محكم بر دهان یاوه سرایان زدند و وفاداری خود را به اسلام و مسلمین ثابت كردند.



سلام من بر زندانیانی كه در راه هدف مقدس اسلام، در زیر شكنجه بهسر می برند.



سلام من بر جوانان و دانشجویان غیرتمند ایرانی خارج كشور كه با كوشش ارزنده خود به اسلام و برادران مسلم خود خدمت می كنند و فجایع استعمار و عمّال آن را برملا می كنند...».(16)



بازتاب درگذشت آیت الله سید مصطفی خمینی



آیت الله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی، در اول آبان 1356 در 47 سالگی به طور ناگهانی و مشكوك درگذشت.*



فضلا و طلاب حوزه علمیه قم طی اعلامیه ای با عنوان «اتحاد ملت مسلمان به رهبری امام تا رسیدن به پیروزی»، ضمن اعلام درگذشت حاج آقا مصطفی، با تمسك به سخنرانی امام خمینی از همه اقشار به خصوص دانشگاهیان و حوزویان دعوت كردند كه «همه متحد و همگام شده و از اختلافات صرف نظر كنیم و در پیشبرد هرچه سریع تر اهداف مقدس اسلامی كه نابودی رژیم دیكتاتوری شاه [غلام حلقه به گوش استعمار] كوشش و مبارزه كنیم، و از خدعه و ایجاد رُعب و شكنجه های بی امان و حمله های پی درپی و ناجوانمردانه به خود هراس راه ندهیم...



به امید برقراری حكومت اسلامی



نابود باد حكومت دیكتاتوری شاه خائن به دست خمینی



حوزه علمیه قم(17)».



به منظور بزرگداشت آیت الله مصطفی خمینی مجلس ختمی از طرف اساتید و مدرسین در مسجداعظم روز جمعه 6/8/1356 اعلام گردید.(18)



آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نجفی با ارسال تلگرافهایی، درگذشت حاج آقا مصطفی را به امام خمینی تسلیت گفتند.(19)



علما و مدرسین حوزه علمیه قم طی تلگرافی به محضر امام خمینی ضمن تسلیت فقدان حاج آقا مصطفی، اظهار امیدواری كردند كه با بازگشت امام خمینی به ایران كلیه آلام و مصائب جامعه اسلامی تخفیف و تسكین یابد.(20)



جمع قابل توجهی از روحانیان تهران نیز ضمن ارسال تلگراف تسلیت به امام خمینی، برگزاری مجلس ترحیم حاج آقا مصطفی را در تهران بعد ازظهر روز یكشنبه 8 آبان ماه در مسجد ارك اعلام نمودند(21). و سخنران جلسه با تمسك به آیه وَ اِذ ابتَلی اِبْرَاهیمَ رَبّه بِكَلِمتٍ فَأَتمّهُنَّ قالَ اِنّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ اِماماً...(22) گفت: ابراهیم همین طور بی مقدمه امام نمی شود، باید اسماعیل بدهد. بعد اولیا را یكی یكی برشمرد تا رسید به امام خمینی، كه ایشان هم باید آقا مصطفی را فدا می كرد كه كرد و «امام» شد و در این مجلس برای اولین بار لقب «امام» به امام خمینی داده شد.(23)



به مناسبت چهلمین روز درگذشت حاج آقا مصطفی خمینی، مجلس یادبودی در صبح روز جمعه 11/9/56 در مسجداعظم از طرف حوزه علمیه قم اعلام گردید. در این مجلس قطعنامه ای نیز قرائت شد. در همین راستا، اعلامیه حوزه علمیه قم درباره تظاهرات مردم مسلمان ایران در چهلمین روز درگذشت حاج آقا مصطفی؛ به مواردی اشاره داشت، از جمله: تظاهرات اخیر و چشمگیر دانشجویان ایرانی در آمریكا و اروپا همزمان با آن تظاهرات دانشجویان دانشگاه ها و عموم ملت ایران در سراسر كشور و خصوصاً بزرگ ترین رفراندم ضد حكومت با شركت روحانیون و دانشجویان و عموم طبقات مختلف مردم در روز چهلم عالم مجاهد، حاج آقا مصطفی خمینی در مسجداعظم قم كه نمادی از جنبش عظیم ملت و بیداری عموم و تنفر مردم نسبت به رژیم بود.(24)



اعتراض حوزه علمیه قم به انتشار مقاله 17 دی



پس از درگذشت ناگهانی و مشكوك آیت الله سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی قدس سره در اول آبان 1356 و برگزاری مراسمهای بزرگداشت تا چهلم ایشان در اقصا نقاط كشور، رژیم شاه دریافت كه هنوز هم امام خمینی از پایگاه مردمی گسترده ای برخوردار است.



از سوی دیگر، سفر كارتر به تهران و حمایت از شاه در نهم آبان 1356، موجب شد رژیم پهلوی بزرگ ترین اشتباه سیاسی، تاریخی خود را مرتكب شود و با چاپ مقاله ای توهین آمیز* علیه امام و روحانیت در روزنامه اطلاعات روز شنبه 17 دی ماه 1356، نقطه عطفی در نهضت اسلامی ملت ایران به وجود آید. شامگاه روز شنبه تعدادی از استادان حوزه علمیه قم پس از مطلع شدن از انتشار چنین اطلاعیه ای در منزل آیت الله نوری همدانی با حضور افرادی از جمله آیات محترم وحید خراسانی، مشكینی، مؤمن، صانعی، سبحانی، گرامی، یزدی، طاهری و مكارم شیرازی جلسه ای تشكیل دادند و تصمیم گرفتند به عنوان اعتراض به انتشار این مقاله توهین آمیز درسهای روز 18 دی ماه تعطیل شود. با تقاضای این اساتید، درسهای مراجع تقلید نیز تعطیل شد و طلاب به عنوان اعتراض به منزل مراجع تقلید مراجعه كردند. در دیدار با آیت الله گلپایگانی، ایشان اظهار داشت:



«خداوند شما طلاب را تأیید فرماید كه با چنین وحدتی به اینجا آمده اید و در مقابل اهانتی كه به مقام روحانیت شده است، احساس مسئولیت كرده اید. وحدت شما در این امر مهم، بیش از ورود رئیس جمهور آمریكا و هر رئیس جمهور دیگر كه به ایران بیاید و نَفعی عاید آنها كند، برای آنها شكننده است. وحدت خود را حفظ كنید و به اعتراض آرام خود ادامه دهید و مقاومت كنید. اینها دروغ می گویند كه ما با كارهای آنان موافقیم، علما همه مخالف اند».(25)



همچنین در جمع دیگری از طلاب معترض به مقاله، آیت الله گلپایگانی اظهار داشته بود:



«اِنّا لله وَ انّا الیه راجعون، ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد، خبردار شدیم. اینها اشتباه می كنند و دارند راه بیراهه می روند. اینها فكر نكنند ما دیگر سكوت كرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. اینها باید بدانند كه اگر سرنیزه را حتی زیرگلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم. چشم! ما به شما قول می دهیم و شما خاطر جمع باشید كه ما این موضوع را پی گیری خواهیم كرد».(26)



و همچنین در سخنانشان اشاره كردند كه شما پیش آقایان دیگر هم بروید.



حركت اعتراض آمیز طلاب نسبت به درج مقاله رشیدی مطلق توسط استادان حوزه علمیه قم برنامه ریزی و هدایت شد و با تشكیل جلسات متعدد آنان، طلاب به منازل مراجع و علمای طراز اول حوزه مراجعه كردند و با پیوستن مردم در روز 19 دی، این اعتراض دامنه گسترده تری یافت؛ به طوری كه عصر روز دوشنبه 19 دی ماه جمعیت زیادی به سوی منزل آیت الله نوری همدانی رهسپار شدند. در این اجتماع برای اولین بار در قم عنوان «امام» برای آیت الله خمینی به كار برده شد. و پس از پایان سخنرانی ایشان، جمعیت به سوی منزل آیت الله مشكینی به حركت درآمد؛ ولی در مقابل كلانتری یك، نیروهای انتظامی راه را بر جمعیت بستند و در نهایت، تعدادی كشته و زخمی شدند. كتك زدنها و دستگیریها، صدور اعلامیه ها و تعطیلی حوزه علمیه قم و برگزاری مراسم بزرگداشت پس از نماز مغرب و عشا در مسجداعظم و اجتماعات اعتراض آمیز شبانه به طور مستمر ادامه یافت. از سوی دیگر نیروهای امنیتی با شناسایی عوامل مؤثر و هدایت كننده راهپیماییها و سخنرانیها، كمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم، آیات محترم مكارم، یزدی، فهیم، خزعلی، گرامی، صانعی و نوری همدانی، خلخالی، حجتی كرمانی، ربانی املشی و... را به شهرهای مختلف تبعید كردند.



حادثه 19 دی انعكاس وسیعی در كشور پیدا كرد و اعلامیه های مراجع عظام مرعشی، گلپایگانی، سید عبدالله شیرازی و ابراز همدردی علمای خرم آباد، اصفهان، تهران، لاهیجان حاكی از پدید آمدن موجی از نارضایتی از عملكرد رژیم و از سوی دیگر ابراز علاقه به امام خمینی بود.(27)



جامعه روحانیت كاشان طی نامه ای به آیات عظام و مراجع تقلید قم، اهانت روزنامه اطلاعات به امام را محكومت نمودند.(28)



علمای اصفهان نیز با ارسال نامه ای به مراجع حوزه علمیه قم، ضمن محكوم كردن مطالب اهانت آمیز روزنامه اطلاعات، با اعلام تعطیل عمومی نماز جماعت، درسها، منبر و بازارها و مغازه ها، همدردی و تأثر خود را ابراز داشتند.(29)



جمع كثیری از روحانیان تهران با ارسال نامه به مراجع تقلید حوزه علمیه قم، ضمن اظهار تأسف از واقعه مذكور، از اقدامات مراجع و مدرسین و طلاب و مردم متدین قم قدردانی نمودند.(30)



اساتید و فضلای حوزه علمیه قم با صدور اعلامیه ای درباره فاجعه خونین 19 دی قم به تبیین فاجعه خونین 19 دی پرداختند.(31)



آری حادثه 19 دی كه با شهادت و مجروح شدن جمعی از طلاب همراه بود، سرآغاز قیامهای پی درپی بعدی گردید كه هر كدام در چهلم یكدیگر برگزار می شد و كشتار 17 شهریور نیز نه تنها قطار انقلاب را متوقف نكرد، بلكه شتاب آن را بیشتر نمود و سرانجام پیروزی انقلاب در 22 بهمن را در پی داشت.



نتیجه



در این فصل به سابقه تاریخی شهر قم و نمونه هایی از روایاتی كه در مدح قم نقل شده است و نیز به استقرار اولین گروه شیعیان در اواخر قرن اول در این سرزمین كه همواره در طول تاریخ آن را به كانون ترویج فرهنگ تشیع تبدیل نموده بودند، اشاره شد. در دوران معاصر، حوزه علمیه قم كه از هنگام هجرت شیخ عبدالكریم حائری به قم شكل گرفت، مقطع مورد نظر در این پژوهش است.



دوران مرجعیت آیت الله حائری و آیت الله بروجردی تحت عنوان گفتمان سكوت یا استراتژی بقا مورد بحث قرار گرفت و از سال 40 به بعد فرآیند زوال «استراتژی بقا» و آغاز گفتمان «مبارزه عملی برای تحقق حكومت اسلامی» با استفاده از قرائت جدید از مقولات اندیشه های سیاسی شیعه شروع شد. این دوران با مخالفت مراجع تقلید با تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی شروع شد و با تلاش امام خمینی اتخاذ تصمیمات مشترك در برابر اقدامات ضددینی رژیم شاه، به مرحله ای رسید كه رژیم پهلوی فاجعه دوم فروردین 1342 را به وجود آورد و حمله به فیضیه، همدلی مراجع عتبات عالیات و دیگر مراجع محلی و علمای شهرهای مختلف ایران را با مراجع حوزه علمیه قم موجب گردید. دستگیری و سربازی طلاب و... موجب تجلی یافتن رهبری نهضت در وجود امام خمینی قدس سره شد. حوزه علمیه قم با به كارگیری قرائت جدید در محرم 1342 و پیام رهبر نهضت به مبلغین و طلاب كه در ایام محرم به سراسر كشور سفر می كردند و علاوه بر آن سخنرانی عصر روز عاشورای 1342 امام خمینی در مدرسه فیضیه و حمله مستقیم به شخص شاه موجب شكسته شدن صولت و هیبت شاه شد كه موجب دستگیری امام در 15 خرداد و تظاهرات مردم در حمایت از ایشان شد كه با سركوب شدید رژیم مواجه شد. با هجرت بی سابقه مراجع تقلید و علمای طراز اول كشور به تهران و تأیید مرجعیت امام خمینی، رژیم را مستأصل كرد و باعث آزادی امام خمینی گردید؛ ولی با تصویب لایحه كاپیتولاسیون، افشا و مخالفت با آن، موجب تبعید امام گردید. با تبعید امام خمینی استادان و علمای طراز اول حوزه علمیه نقش ارزنده ای در زنده نگاه داشتن قرائت جدید از مقولات سیاسی اندیشه شیعی داشتند؛ به گونه ای كه حتی در سالهای اوج قدرت و اختناق، علاوه بر اطلاعیه های مراجع، اطلاعیه های مختلف و گوناگونی توسط استادان و طلاب حوزه علمیه قم نشر می یافت كه نشان از فراهم آمدن نسل جدیدی از حوزویان بود كه در تحقق عملی حكومت اسلامی تلاش می كردند. این حركت با درگذشت ناگهانی آیت الله سید مصطفی خمینی بار دیگر نام و یاد رهبر انقلاب را در اذهان مردم زنده كرد و انتشار مقاله توهین آمیز 17 دی 1356 موجب بروز و آشكار شدن مخالفت عمومی گردید كه با قیام 19 دی با خون شهیدان درهم آمیخت و در مراسمهای چهلم در شهرهای مختلف، سرانجام در 22 بهمن انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.

* - ر.ك. به ضمايم.

1. مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، پيشين، ص 262.

2. همان، ص 263.

3. حميد روحاني، پيشين، صص 767 - 770.

4. مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، پيشين، ص 267.

5. همان، صص 273-261.

6. همان، ج 5، صص 116-107.

7. همان، ج 1، ص 279.

8. همان، ص 282.

9. همان، ص 280.

10. همان، ص 283.

11. همان، ج 3، ص 130.

12. همان، صص 149-131.

13. همان، ج 1، صص 297-295.

14. همان، ج 4، صص 181-149.

15. همان، صص 264-190.

* - ر.ك. به ضمايم (جدول صفحه 310 كتاب عصر پهلوي به روايت اسناد).

16. جلال الدين مدني، تاريخ سياسي معاصر ايران، ج 2، قم: دفتر انتشارات اسلامي، 1361، صص 224-222.

17. مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 4، پيشين، ص 362.

18. همان، ص 364.

19. همان، ج 1، صص 410-409.

20. همان، ج 3، ص 229.

21. همان، ص 232.

22. سوره بقره، آيه 124.

23. علي شيرخاني، حماسه 19 دي، تهران: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، ص 32.

24. مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 4، پيشين، صص 422-411.

25. علي شيرخاني، پيشين، ص 86.

26. همان، ص 104.

27. مركز اسناد انقلاب اسلامي، ج 1، پيشين، صص 422-411.

28. همان، ج 3، ص 235.

29. همان، ص 240.

30. همان، ص 236.

31. همان، ص 238.